روزی که توی نیوزیلند زلزله آمد خیلی از ساختمانهای عمومی تخلیه شد. مأمورهای امداد تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدادند که کسی وارد ساختمانها بشود. اگر پول، لپتاپ، مدارک و یا حتی مهمترین وسایل زندگیتان هم توی ساختمان جا مانده بود اجازه ورود به شما داده نمیشد. دوستی داشتیم که پاسپورتش را برای تمدید ویزا داده بود. سه هفته بدون پاسپورت و ویزا ماند، ولی حتی مأمورین امداد اجازه نداشتند که داخل شوند و پاسپورتها را بیاورند. این رفتارها آن قدر افراطی بود که دیگر تبدیل به سوژهی خندهی ما شده بود. چون ساختمانهای زیادی بودند که ظاهرشان هیچ مشکلی نداشت و نهایتاً چند ترک کوچک داشتند. ولی همچنان ورود به ساختمانی که وضعیت کلیاش ارزیابی نشده، ممکن نبود.
مردم هم عجیب احتیاط میکردند. خلاف توصیههای ایمنی عمل نمیکردند، و به دانشی که نیروهای امداد داشتند و آنها نداشتند اعتماد میکردند. ما گاهی آنها را به جاندوستی متهم میکردیم.
امروز که به حادثهی پلاسکو نگاه میکنم، آن همه سختگیری افراطی از کادر امدادی و آن حجم محافظهکاری مردم کاملاً منطقی به نظر میآید.
دیگر باید برای یک معجزهی بعید دعا کرد...
با اجازه شما، مطلبتان را در وبلاگم با ذکر منبع بازنشر کردم.