۲ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

درد عاشورا

چقدر خوب بود اگر می‌شد درد عاشورا را به جان یک عده انداخت. به جان آن عده‌ای که جان آدم‌ها بازیچه‌ی بازی‌های قدرتشان است، به جان آن عده‌ای که انگار باورشان نشده که مردم سوریه و یمن درد می‌کشند؛ که علی اصغرهای بسیاری در این جنگ‌ها کشته می‌شوند و رقیه‌های بسیاری آواره؛ که زینب‌ها بی‌برادر می‌شود و سکینه‌ها بی‌پدر؛ که دست‌ها و سرها و چشمها؛ که سینه‌های سوخته و قلب‌های شکسته و جان به زمین ریخته. 

از همه‌ی پیام‌های عاشورا، کاش فقط یک پیامش را می‌شد به جهان صادر کرد: 

جنگ برای بیگناهان درد دارد.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰

فصل انار و جای خالی‌اش

در پس آن ظهر پاییزی،

پاییزهای بسیاری آمدند

و میوه بهشتی‌ات را به زمین آوردند.

در قاب روزگار من، امّا

تصویر ذوق کودکانه‌ی تو از طعم انار

خالی ماند.

راستی! آن پاییز که رفتی 

دل از لذت انار شسته بودی؟

یا خبر آوردند

به باغ روشن انارها می‌روی؟

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰